شناسنامه ام

پَر پَر مُهر بی مٍهر آری ست

که معنای غیر می دهد

چشم هایم گُرگُر سکوتی ست

که طعم غیظ می دهد

گذشته بی گذشت می گذرد

از این همه نه ی لال مُرده

که کنج لب ها می پوسد

نسل عقرب،در دایره ی قسمت

تا باد چنین بادا می رقصد

دم به کله می کوبد

شاید طرحی نو در اندازد

که خون عاشقان

در پیاله ی شیخ وصوفی لب لب نزند!!

عسل(16.4.90)