شب نشینی جیر جیرک ها

ماه در اوج جایگاه

چاق و پر ادا....

ومن..

هنوز به تعقیب خواب

کوچه های سرد شب

می روم،بی صدا

می رسم....به صبح!

عجب دونده ای ست خواب!

غبار رفتنش

سوزش چشمهای من

و انتهای بزم وجیر جیر

کوله بار صبح روی دوش من

سرم به قدر بیستون

تکیه بر ستون.....

سلام صبح خستگی

منم!عسل ترین،شب زده!

ز تلخی عبور شب

بی حضور خواب......

عسل(4.6.89)