بی خوابی.......
شب نشینی جیر جیرک ها
ماه در اوج جایگاه
چاق و پر ادا....
ومن..
هنوز به تعقیب خواب
کوچه های سرد شب
می روم،بی صدا
می رسم....به صبح!
عجب دونده ای ست خواب!
غبار رفتنش
سوزش چشمهای من
و انتهای بزم وجیر جیر
کوله بار صبح روی دوش من
سرم به قدر بیستون
تکیه بر ستون.....
سلام صبح خستگی
منم!عسل ترین،شب زده!
ز تلخی عبور شب
بی حضور خواب......
عسل(4.6.89)
+ نوشته شده در یکشنبه هجدهم مهر ۱۳۸۹ ساعت 21:5 توسط عسل
|